- پریشان دل
- پریشان فکر مضطرب
معنی پریشان دل - جستجوی لغت در جدول جو
- پریشان دل
- پریشان خاطر، دل تنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد بخت دلگیر تنگدل بدحال بدبخت دلگیر مضطرب ناراحت
نادم متاسف
پراگندن پریشان کردن متفرق کردن تار و مار کردن، پریشان گردانیدن بد حال گردانیدن مضطرب کردن، تنگدست کردن
پراگنده شدن افشان شدن بباد تفرق داده شدن متفرق و متشتت شدن تقسم تفرق، تنگدست شدن گداشدن بدبخت شدن مضطر شدن، مضطرب شدن
خودسر نافرمان خلیع
پریشان کردن، پراکنده کردن
پراکنده شدن
مضطرب شدن
آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
مضطرب شدن
آشفته شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
دلگیر، دل تنگ، بدبخت، مضطرب، بدحال
غمناک، مضطرب